جوزف کودلکا در سال 1938 و در دهکدهای کوچک از توابع موراویا، چکسلواکی، متولد و بزرگ شد. او در چهارده سالگی و با ذخیرهی پولی که از فروختن توت فرنگی نصیبش شده بود، یک دوربین با قطع نگاتیو 6*6 خرید. با آن دوربین شروع به عکاسی از خانوادهاش و مناظر اطراف روستا نمود.
علایق جوزف کودلکا در زندگی شخصی
علایق او در دوران کودکی موسیقی محلی و عکسهای خانوادگی بودند که توسط نانوای محله شان گرفته شده بود. نانوا که یک عکاس آماتور بود، جوزف را با عکاسی آشنا کرد. علاقهی دیگر جوزف کودلکا هواپیما بود. به این دلیل در سن هجده سالگی روستا را به مقصد پراگ ترک کرد. بعد از ترک روستا او در رشتهی مهندسی هوانوردی تحصیل نماید.
در حین تحصیل و به کمک مسئول کلوپ عکس دانشگاه، مهارتهای عکاسی خود را ارتقا بخشید. اولین نمایشگاه خود را با عکسهایی که از تئاتر گرفته بود در پراگ برگزار کرد. او که علاقهی فراوانی به درام و تئاتر پیدا کرده بود. موفق شد عکسهایش از نمایشهای مختلفی که به روی صحنه میرفت را به مجلههای تئاتری آن زمان بفروشد.
آشنایی جوزف با کولیها
پس از اخذ مدرک به عنوان مهندس در پراگ و براتیسلاو کار میکرد. در این زمان توجهش به مردم کولی که در این مناطق زندگی میکردند جذب شد. احساس نزدیکی و همبستگی با آداب و رسوم کولیها باعث شد برای اکتشاف و جستجوی بیشتر دربارهی نحوهی زندگی آنها، ریسک سفر به سایر کشورهای اروپای شرقی را بپذیرد. افتتاحیهی نمایشگاهش با عکسهایی که از اجتماع کولیها در چکسلواکی، رومانی، مجارستان، فرانسه و اسپانیا گرفته بود در لابی تئاتر پراگ و در سال 1967 برگزار و تعدادی از این عکسها نیز در مجلهی سوئیسی Camera چاپ شد. نهایتا در همان سال کودلکا حرفهی مهندسی را برای همیشه کنار گذاشت و بهصورت تمام وقت به عکاسی از زندگی کولیها ادامه داد.
اشغال پراگ، رویدادی مهم در زندگی کودلکا
کودلکا تا سال 1968، از رویدادهای خبری عکسی نگرفته بود. اما شب 21 آگوست، با ورود تانکهای شوروی به پراگ و خاتمه دادن به دوران کوتاه آزادیهای سیاسی در چکسلواکی، همه چیز برای او تغییر پیدا کرد. مجموعه عکسهایی که او از پریشانی مردم و شرایط بحرانی آن ایام گرفت، توانست به طرز معجزه آسایی به خارج از کشور منتقل شود. این تصاویر به کمک الیوت ارویت، رئیس وقت آژانس عکاسی مگنوم، در روزنامه The Sunday Times و با عنوان «عکاس ناشناسی از پراگ» منتشر شد. هویت کودلکا به دلیل ترس او از تهدید احتمالی مقامات چکسلواکی تا شانزده سال بعد (زمان فوت پدرش در 1984) مخفی ماند . گرچه تاثیرگذاری تصاویر و اهمیت موضوع، جایزه رابرت کاپا را برای عکاسِ هنوز ناشناس به ارمغان آورد.
جوزف کودکلا در دوران تبعید
در سال 1970 کودلکا که احساس میکرد جانش به خاطر عکاسی از وقایع اشغال پراگ در خطر است. از همکارانش در آژانس مگنوم درخواست کرد برای مهاجرت به انگلستان به او کمک کنند. آنها نیز توانستند موافقت وزارت فرهنگ چکسلواکی را به بهانهی اعطای کمک هزینه به کودلکا توسط مگنوم و برای عکاسی از کولیها در سایر نقاط اروپا، جذب کنند. او در همین سال موفق شد از انگلستان پناهندگی سیاسی بگیرد. در سال 1971 نیز به عضویت آژانس مگنوم در آمد. کودلکا در این ایام به مناطق مختلف پادشاهی بریتانیا و نیز سایر نقاط اروپا سفر کرد. از زندگی مردم محلی عکاسی نمود. رویارویی او با مکانهای جدید و واقعیتهای نهفته در هر کدام، و وضعیت جسمی و روانیای که بر اثر سفرهای مداوم تجربه کرد، در پروژهی بعدیش «تبعیدیها» تبلور یافت. او در این پروژه به اکتشاف احساسات فقدان، از خود بیگانگی، انزوای شدید، قطع ارتباط، و البته آزادی ناشی از گذران یک زندگی دورهگردی پرداخت.
نگاه خاص کودلکا به اختلاف کشورها
چهل سال بعد از اشغال پراگ و در فاصلهی سالهای 2008 تا 2012، کودلکا دیوارکِشی بین فلسطین و اسرائیل را عکاسی کرد. عکسهای سیاه سفید و پانورامیک او در این مجموعه، پُر است از سازه های بتونی، نرده های سیم خاردار، سنگرها، ایستهای بازرسی، وسایل مسدود کننده جاده، و قسمتهای دیگری که مقاومت طبیعت را نشان میدهد.
او فراتر از مباحث سیاسی و نامگذاریهای رایج همچون حائل امنیتی، دیوار نژاد پرستی، یا حصار جدا کننده، سعی کرد دیوار را همچون زخم و شکافی ساخته شده توسط انسان نشان دهد که چشم انداز طبیعی را نابود کرده است. چنانکه در یکی از مصاحبههایش به این موضوع اشاره کرده. او گفت: من اصولاً مخالف هرگونه تخریب هستم. آنچه در اینجا رخ داده، جنایتی است علیه چشم انداز، همان گونه که علیه انسانیت نیز جنایت وجود دارد.
تجربه کودلکا با دوربین پانورامیک
اما قبل از پروژه «دیوار»، کودلکا مجموعههای دیگری نیز با محوریت چشم انداز و رابطهی آن با انسان معاصر دارد. او که از سال 1986 با دوربین پانورامیک عکاسی میکند، از این فرمت گستردهتر برای نشان دادن سرزمین هایی استفاده میکند که به منظور صنعتی شدن دچار تغییرات فراون شده اند، جنگ و درگیری ویران شان کرده، و یا گذشت زمان آنها را تغییر داده است.
دغدغه محیط زیستی جوزف کودلکا
«مثلث سیاه» مجموعهایست که کودلکا در اوایل دهه 1990، پس از اولین بازگشتش به چکسلواکی، بر روی آن کار کرد. نام مجموعه برگرفته از منطقهای در شمال کشور جمهوری چک و هم مرز با لهستان و آلمان است. این منطقه به خاطر آلودگی شدید و تخریب زمینهایش برای احداث کارخانههای صنعتی، مورد توجه کودلکا قرار گرفت. عکسهای او تاثیرات محیطی زیستی استخراج معادن و سایر صنایع دودزا را ثبت کرده است.استفاده از دوربین پانورامیک، به انتقال تمرکز کودلکا از مستند کردن مردم به چشم اندازهای خالی از حضور انسان کمک کرده است. عکسهای او همچنان بیانگر روایت بشر و مُهرش بر سیاره زمین است.
ویرانهها، مجموعهای برای اندیشیدن
پروژهی دیگری که جوزف کودلکا به مدت 24 سال برای آن وقت صرف کرد «ویرانهها» نام دارد. او بین سالهای 1991 – 2015 از بیست کشور حوزهی مدیترانه (یونان، ترکیه، اردن، و …) بازدید کرد. در بیش از دویست مکان تاریخی که بقایای دوران رُم و یونان باستان را در خود داشتند توقف کرد. هدف این فعالیت اکتشافی کم سابقه، مستند سازی صرف از مکانهای تاریخی نبود. بلکه خلق کاملترین تصویر از هستی کنونی آنها بوده است.
گرایش به خلق تصاویر کامل و بی عیب و نقص را خود در قالب یک جمله بیان کرده است.
“بیشترین و بالاترین حد، در هر چیزی، همیشه علاقه من را به خود جذب کرده است. هدف «ویرانهها» ثبت تصاویری زیبا و برانگیختن تحسین بیننده نیست. ویرانهها یادبودی برای زمان و برای تمدن انسان است.”
به گونهای که تعلیق و عدم اطمینان بین آنچه فراموش شده و آنچه در یاد مانده، جلب توجه نماید. با این دیدگاه ذهنی، کودلکا به شکنندگی و ضعف خود ما و گریزناپذیری مرگ اشاره میکند. ترکیب گذشته، حال و آینده در تصاویر او به ما کمک میکند دریابیم که روزی، ویرانهها محاصرهمان خواهند کرد. به خصوص اگر تباهی و ویرانگری بشر ادامه پیدا کند.
محقق: امیر قاسمی شاد