loading
هانری کارتیه برسون

هنری کارتیه برسون، ملقب به “چشم قرن”، یکی از تأثیرگذارترین و محبوب ترین چهره ها و از پیشگامان عکاسی خیابانی است. این عکاس فرانسوی در 22 اوت 1908 در “شانتلو” فرانسه و در یک خانواده اشرافی به دنیا آمد.
در ابتدا و قبل از شروع به عکاسی، در سبک سوریالیسم نقاشی میکرد. دو سال زیر نظر آندره لوته، هنرمند کوبیست آموزش دیده بود. تجربیاتی که از آن دوران بدست آورد، تاثیر به سزایی در دید منحصربه فردش در عکاسی داشت.

شروع عکاسی هنری کارتیه برسون

برسون در سن 22 سالگی عکاسی را شروع کرد. در سال 1933 دوربین لایکای 35 میلی متری مشهورش را خرید. بدین ترتیب یکی از نتیجه بخش‌ترین مشارکت‌ها بین انسان و دوربین عکاسی روی داد و او کارش را با دوربین شروع کرد. سرعت، تعداد زیاد عکس در هر حلقه فیلم و بالاتر از همه کوچک بودن دوربین و جلب توجه نکردن، با شخصیت خجالتی و سریع کارتیه بسیار سازگار بود. او به اقصی نقاط دنیا سفر کرده و صبورانه به ثبت لحظه ها میپرداخت.

در اوایل دهه 1930، کارتیه برسون با عکس ” سه پسر در دریاچه تانگانیکا ” که توسط “مارتین موناکسی” گرفته شده بود، روبرو شد. تصویری سیلوئت از سه کودک خردسال که  بسمت امواج دریا در حال دویدن بودند. برسون می گوید : “این همان عکسی بود که در من جرقه ای ایجاد کرد و باعث شد ناگهان متوجه شوم که عکس می تواند از لحظه به ابدیت برسد.”

برسون در ارتش فرانسه

زمانی که جنگ جهانی شروع شد، برسون مدت کوتاهی در ارتش فرانسه خدمت کرد. تجربه اش در ساخت مستندهای دوران جنگ باعث شد که به واحد فیلم و عکس ارتش فرانسه بپیوندد. پس از مدتی توسط آلمان ها به اسارت گرفته شد. پس از سه سال حبس و بعد از دو تلاش ناموفق، از زندان گریخت و تا پایان جنگ به فعالیت‌های زیرزمینی ادامه داد. هنگامی که کارتیه برسون به خانه بازگشت، برای کمک به سایر زندانیان فراری به یک سازمان مخفی پیوست. دو سال بعد مستندی را به نام “بازگشت” درباره اسیران جنگی که او را به فرانسه بازگردانده بودند، ساخت.

از دیگر فیلم های شاخص او می توان به فیلم مستندی که در باره جنگ های داخلی اسپانیا از سربازان آمریکایی ساخته است، اشاره کرد. برسون بعد از آشنایی با “پل استرند” به فیلمسازی علاقه مند شد و شروع به ساخت این مستند کرد.

فعالیت‌های پس از جنگ کارتیه برسون

پس از جنگ وی فعالیت ژورنالیستی اش را با کمک به شکل‌گیری آژانس عکس مگنوم در سال ۱۹۴۷ ادامه داد. این آژانس را با همکاری رابرت کاپا، جرج راجر و دیوید سیمور تأسیس کرد. کار با مجله‌های مطرح آن زمان او را به سفرهای گوناگون در اروپا، آمریکا، چین، روسیه و هند کشاند. او درتمام این سفرها دوست همیشگی‌اش یعنی دوربین لایکای 35 میلی متری و لنز 50 را به همراه داشت.

از جمله فعالیت های برسون میتوان به عکاسی پرتره های هنرمندان و نویسندگان معروف آن دوران اشاره کرد. پرتره هایش از هنری ماتیس ، ماکس ارنست ، فرانسیس بیکن، آندره برتون، ژان پل سارتر، ویلیام فاکنر و آلبر کامو از نمونه های شاخص پرتره های محیطی و ماندگار هستند. برسون با گذراندن یک سال در ایالت متحده، كار مشابهی را برای Harper’s Bazaar انجام داد.

شکل گیری دیدگاه ” لحظه قطعی”

هنری کارتیه برسون از زمره تاثیر گذارترین عکاسان بوده. هیچ عکاسی هرگز نتوانسته در سبک کاری وی، از او پیشی گیرد. او لحظه‎ای را به نام “لحظه قطعی” در عکاسی به ثبت رساند که خودش این نام را بر آن گذاشته بود. همین لحظه قطعی کارتیه برسون، سبب تفاوت عکس‌های او با عکاسان هم دوره‌اش شد. وی معتقد بود تنها در این لحظه است كه یك عكاس می تواند رویدادی را به تصویری ماندگار بدل سازد. 

کتاب‌های فراوانی از کارتیه برسون در دهه‌های 50 و 60 چاپ شد که معروف‌ترین آن‌ها “لحظه قطعی” در سال ۱۹۵۲ بود. این کتاب یکی از مهم‌ترین تالیفات در زمینه‌ی عکاسی است که هر عکاسی باید آن را بخواند . اودر کتاب «لحظه قطعی» میگوید:
“در عکاسی کوچکترین چیزها می‌توانند بزرگترین سوژه‌ها باشند”

عکسی که برسون از پشت حصارهای ایستگاه قطار “سنت لازار”  گرفته به عنوان یکی از 100 عکس برتر و تاثیرگذار تمام دوران ها انتخاب شده است. این عکس نمونه بارزی از “لحظه قطعی” در عکسهای برسون است. در این عکس بهترین ترکیب از سرعت عمل و غریزه عکاسی را میبینیم. این عکس شاهکاری از فرم و نور است. در حالی که مردی در حال پرش از روی آب است ، رقصندگان را در پوستر دیوار پشت سرش میبینیم، موج های ایجاد شده در اطراف نردبان گویی تکه های فلزی منحنی شکلی که در همان اطراف روی زمین هستند را تقلید می کنند. کارتیه برسون متوجه شد که برای لحظه ای کوتاه تمامی این اجزا دور هم جمع شده اند. پس کادر خود را بست و دگمه شاتر را فشرد. او جزئیات روزمره زندگی را به گونه ای به تصویر می‌کشید که حقایقی بزرگ را نمایان می‌کرد.

جوئل مایرو تیز درباری هنری کارتیه برسون در مقدمه یکی از کتابهای خود چنین می‌گوید:

“من مردی را دیدم که به هر سو می‌رفت ، جست و خیز می‌کرد ، پیچ و تاب می‌خورد و می‌رقصید، او شگفت انگیز بود! …از دیدنش منقلب شدم، کاملا منقلب شدم! نمی‌توانستم باور کنم که چنین اقبالی را داشته‌ام که شخصا با او در این موقعیت برخورد کنم.”

وداع با عکاس فرانسوی

برسون درسال ۱۹۷۹ میلادی در جمع دوستانش در آژانس مگنوم اعلام كرد كه دیگر تاب عكاسی را ندارد. این‌ كه برسون چگونه توانست در سن هفتاد سالگی دوربین لایكا که یار دیرینه اش بود را كنار بگذارد، برای اغلب دوست دارانش جای شگفتی و سوال بود. او در سال 1981 موفق به دریافت “جایزه بزرگ ملی عکاسی” و سال بعد “جایزه هاسلبلاد” شد.

وی در 3 آگوست 2004 در مونتجوستین فرانسه در سن 95 سالگی درگذشت. در مراسمی خصوصی با حضور بسیاری از دوستان عکاسش (که هیچ‌یک در آن روز عکسی نگرفتند) به خاک سپرده شد. در هفته‌های بعد عمده‌ی مطبوعات بین‌المللی به وی ادای احترام کردند. تیتر پاریزین “مرگ غول عکاسی ” بود و فرانکفورتر راندشو نوشت: “چشم قرن بسته شد. او به یکی از چهره‌های ماندگار هنری قرن بیستم تبدیل شد. امتیازی منحصر به فرد برای یک عکاس فرانسوی.

عکاسانفتوژورنالیسم

عکاسان